آسم ( Asthma ) یکی دیگر از بیماریهای بسیار رایج در دوران کودکی است .
درنتیجه اقلیت قابل توجهی از کودکان را گرفتار میکند و نسبت به بیماری دیابت ملیتوس وابسته به انسولین، بیشتر و جدی تر زندگی کودکان را تهدید میکند.
گفته میشود که آسم ( Asthma ) شایعترین بیماری مزمن در کودکان و شاید یکی از علتهای مهم بستری شدن کودکان در اورژانسها و بیمارستانها است . غالباً اولین دلیل غیبت کودکان از مدرسه احتمالاً ابتلا آنها به آسم میباشد .
آسم ( Asthma ) بیماری حساسیتی (آلرژیک) است که مجاری هوایی یا برونشها را گرفتار میکند .
در چنین شرایطی مجاری تنفسی منقبض و تنگ شده و توسط ترشحات مخاطی مسدود میشوند . درنتیجه عمل تنفس را دچار مشکل میکنند . آسم اغلب همراه با سایر مشکلات حساسیتی مانند ؛ اگزما و تب یونجه است و معمولاً کمتر در کودکان زیر دو سال دیده میشود .
متأسفانه در اکثر موارد حملههای آسم، به خاطر این که موجب احساس خفگی در کودک میشود، موقعیتی وحشتناک برای بسیاری از کودکان میباشد.
علت اصلی آسم بطور دقیق معلوم نیست ولی بررسیهای ژنتیکی نشان میدهند که در ۶۷ تا ۷۰ درصد موارد، عوامل ارثی در پدیدایی این بیماری دخیل است .
در هرحال کودکان با مشکلات آسم ( Asthma ) ، شرایطی را تجربه میکنند که نمیتوانند، خوب نفس بکشند و احساسی مثل خفه شدن پیدا میکنند. چنین شرایطی پیشبینی شده نیست . ممکن است در هر زمانی اتفاق بیفتد و کودک معمولاً احساس خوبی از این وضعیت ندارد. اختلالهای روانشناختی از جمله؛ استرس و اضطراب نیز در کودکان مبتلا به آسم شدید بطور فراوان مشاهده میشود .
ویلا و همکاران ، در مطالعه ای تطبیقی سعی کردند به منظور درک و ارزیابی مشکلات روانپزشکی مرتبط با آسم را در دو گروه کودکان با مشکلات آسم و کودکان مبتلا به دیابت ملیتوس وابسته به انسولین، با استفاده از مصاحبه بالینی نیمه ساختاری مقایسه کنند .
بدین ترتیب نرخ شیوع اختلالهای روانپزشکی را در این دو گروه از کودکان برآورد کنند. نتایج بررسی آنها نشان داد که نرخ شیوع مشکلات روانشناختی، در کودکان مبتلا به دیابت ملیتوس وابسته به انسولین، بسیار کمتر از کودکان مبتلا به آسم بود.
همچنین کودکان با بیماری آسم ( Asthma ) در مقایسه با کودکان مبتلا به دیابت ملیتوس وابسته به انسولین، اختلالهای دروننمود و بروننمود بیشتری را تجربه میکنند.
این یافتهها با نتایج بسیاری از بررسیها از جمله بررسیهای بایدرمن و همکاران ، همسو میباشد. علاوه بر این مشخص شد که، هیچ تفاوتی از حیث متغیرهای سن، جنس یا وضعیت اقتصادی اجتماعی و فراوانی اختلالهای درون نمود و برون نمود وجود نداشت.
بر خلاف جمعیت عمومی که در آن پسرها، اغلب اختـلالهای برون نمود و دختران اختلالهای درون نمود را بیشتر نشان میدهند، در این مطالعه، دختران و پسران تقریباً به یک میزان این اختلالها را تجربه میکنند .
از دیگر نتایج این تحقیق این بود که کودکان مبتلا به آسم که دارای اختلالهای روانی نیز بودند، در کفایت اجتماعی هم مشکلات جدی داشتند.
ویلا و همکاران ، پیشنهاد کردند که از آنجا که کودکان مبتلا به آسم، بیشتر دچار انواع مشکلات روانشناختی میشوند، لازم است به طور متناوب مورد بررسی قرار بگیرند و مرتب تحت مراقبت متخصص بهداشت روانی باشند.
گرچه در تحقیق ویلا و همکاران، کفایت اجتماعی کودکان مبتلا به آسم به طور مستقیم مورد مطالعه قرار نگرفت، اما با توجه به اینکه در بررسیهای مختلف از جمله؛ بایدرمن و همکاران ، قویاً معلوم شده که بین اختلالهای درون نمود و برون نمود و نقص در کفایت اجتماعی ارتباط قابل ملاحظه ای وجود دارد، احتمال مشکلات اجتماعی کودکان مبتلا به آسم به ویژه نقص در کفایت اجتماعی تأیید میگردد .
ویلا و همکاران ، در مطالعه دیگری مشکلات اضطرابی کودکان مبتلا به آسم خفیف تا شدید را در دامنه سنی؛ ۱۵- ۸ با نمونه بسیار وسیع مورد بررسی و آزمایش قرار دادند.
ویلا و همکاران برای دقت بیشتر، نمونه انتخابی را از نظر شدت به چهار دسته مشخص؛
الف : ادواری یا متناوب،
ب : پایدار- خفیف،
ج : پایدار- متوسط
د : پایدار شدید، طبقهبندی کردند.
و همه این کودکان را با کودکان سالم (عادی) بدون هیچ سابقه بیماری آسم مقایسه کردند. نتایج بررسی آنها نشان دارد که در هیچ یک از گروه کودکان مبتلا به آسم در مقایسه با گروه همسالان سالم، از لحاظ عزت نفس تفاوت محسوس مشاهده نشد .
به این معنی که میزان عزت نفس کودکان آسمی با کودکان سالم تفاوتی نداشتند اما تقریباً ۳۵ درصد از کودکان مبتلا به آسم، حداقل یک نوع از اختلالهای اضطرابی را تجربه کرده بودند . و ۱۷ درصد آنها دو نوع از اختلال اضطرابی و سه درصد آنها، سه نوع از انواع اختلالهای اضطرابی را تجربه داشتند.
کودکان مبتلا به آسم، که همزمان دچار اختلال اضطرابی نیز بودند، معمولاً از عزت نفس پایین تر و نیز از کفایت اجتماعی ضعیف تری برخوردار بودند.
کودکان آسمی با عزت نفس پایین و کفایت اجتماعی ضعیف تر، معمولاً در فعالیتهای اجتماعی کمتری شرکت میکردند و دائم در حال کناره گیری بودند. در کودکان سالم و حتی کودکان مبتلا به آسم که فاقد اختلالهای اضطرابی بودند، مشکلات مذکور مشاهده نشد.
با توجه به نتایج بررسیهای ویلا ، آن دسته از کودکان مبتلا به آسم، بویژه کودکان آسمی شدید، که دچار اختلال اضطرابی نیز هستند، در برخی خصیصههای روانشناختی از جمله عزت نفس و کفایت اجتماعی، دچار ضعف هستند که در صورت عدم دریافت خدمات توانبخشی روانی احتمالاً مشکلات روانشناختی و اجتماعی مضاعف و در نهایت انزوای اجتماعی را تجربه خواهند نمود.
با توجه به بررسیهایی متعددی که در خصوص اختلالهای اضطرابی انجام شده، معلوم شده که بیشتر مشکلات مرتبط با کفایت اجتماعی، به خاطر ترس از شکست میباشد.
در هرحال برای کودکان مبتلا به آسم ( Asthma ) ، اختلالهای اضطرابی، انزوا و کناره گیری از اجتماع، ممکن است خطری جدی باشند . چرا که بسیاری از فرصتهای رشدی که غالباً بر اثر تعامل و تجربه موقعیتهای اجتماعی حاصل میشوند، را به دلیل اجتناب اجتماعی از دست میدهند.
فرصتهایی که قطعاً برای آنها تکرار نخواهد شد . شایان ذکر است که آگاهی و اطلاعات در زمینه توانایی و کفایت اجتماعی کودکان مبتلا به آسم، بی نهایت کمتر است. بنابراین برای ارزیابی و قضاوت درباره مشکلات اجتماعی کودکان با اختلال آسم، مطالعه و بررسیهایی بیشتری لازم است.
با افزایش و شیوع این اختلال مطالعه و بررسی جامع تر این پدیده در این جمعیت بسیار حائز اهمیت خواهد بود. در هر صورت هر کودکی که مبتلا به آسم و اختلال اضطرابی است، باید به منظور تشخیص و کنترل مشکلات اجتماعی مورد آزمایش قرار گیرد .
درنتیجه باید همان راهکارهایی که در کودکان با تشخیص یک نوع اختلال اضطرابی واحد به کار گرفته میشود، میبایست اعمال شود.