چه نوع والدینی کودک خودشیفته تربیت میکنند؟

چه نوع والدینی کودک خودشیفته تربیت میکنند؟
فهرست محتوا

امروزه به خاطر نحوه تربیت بسیاری از والدین، کودکان با شرایط ویژه رشد می کنند و توجه بیش از حدی که به کودکان می شود، باعث شده علائم روانی مختلفی در کودکان ظهور پیدا کند که باعث نگرانی می و در بزرگسالی ممکن است برای آنها مشکلاتی به وجود بیاورد.

یکی از این مشکلات خودشیفتگی در کودکان می باشد که باعث افزایش اعتماد به نفس کاذب در کودکان است و اگر به درستی با آنها برخورد نشود و اگر برای درمان آن تلاش نکنید، ممکن است که در بزرگسالی آنها مشکلات زیادی برای آنها به وجود بیاورد.

شاید شما هم جزو افرادی باشید که نگرانید که کودکی خودشیفته تربیت کنید، پس در ادامه با ما باشید تا در این مطلب بیشتر با این کودکان آشنا شده و نحوه های درمان و یا علائمی که یک کودک خودشیفته دارد را متوجه شوید.

علائم کودک خودشیفته

اگر شما نگران هستید که کودکتان یک کودک خودشیفته باشد بهتر است که به رفتار و حرکات کودک خود توجه داشته باشید تا علائم کودک خودشیفته را متوجه شوید و به موقع بتوانید با یک مشاوره و روانپزشک او را درمان کنید تا در آینده برای او مشکلاتی به وجود نیاید، چرا که اگر این علائم را جدی نگیرید ممکن است که در آینده کودک نتواند ارتباط درستی با اطرافیان خود برقرار کند و در جامعه ممکن است ترد شود و یا اینکه نتواند در جوامع بزرگتر به درستی زندگی کند.

یک کودک خودشیفته معمولاً حرف هیچکس را قبول ندارد و معمولاً دوست دارد حرف، حرف خودش بوده و یا اینکه یک کودک ممکن است به خاطر خودخواهی و غرور بیش از حدی که از خودشیفتگی نشأت می‌گیرد، گوشه‌گیر و منزوی شود و نتواند به درستی با کودکان هم سن و یا همکلاسی های خود ارتباط برقرار کند و یا دوست دارد که دائم کارهای خود را مورد تایید و تحسین دیگران قرار دهد و برای جلب توجه بیشتر سعی می‌کند بهترین کودک باشد و از خود توقع بیجایی دارد که باعث می‌شود علائم خودشیفتگی در این کودک به روز کند.

کودکانی که با اختلال شخصیت خودشیفتگی مواجه می‌شوند معمولاً کودکان پرتوقعی هستند که دوست دارند کارهای خودشان را دیگران انجام دهند و اگر کاری انجام می دهند دائماً مورد تشویق و توجه به پدر و مادر و اطرافیان قرار بگیرند و در هنگامی که کار مفید و مثبت انجام می دهند دوست دارند که دائماً کار آنها به زبان بیاید و از آنها تعریف بیش از حد شود و حتی ممکن است از دخالت کردن بیجای دیگران در کارهای خود دلگیر شوند و یا حرکاتی دفاعی انجام بدهند و یا اینکه حرکات دیگر کودکان را احمقانه و سخیف بدانند و یا اینکه کودکان دیگر را در مقابل خود کم عقل و نابخرد بدانند.

اگر شما در کودک این علائم را دیدید باید متوجه خودشیفتگی کودک شوید و یا اگر کودک دیگری این مشخصات را داشت بهتر است به والدین او اطلاع بدهید.

ویژگی های کودک خودشیفته

کودک تمام کارهایی که انجام می با غرور و تکبر خاصی انجام می دهد که باعث می شود شما احساس کنید این کودک رفتار و حرکاتش با دیگر کودکان متمایز است و هم چنین علائمی مانند حسادت و خود درگیری کاملاً در حرکات او مشهود می باشد و اگر به کودک دیگری توجه شود ممکن است حرکات منفی از خود نشان بدهد و به گونه‌ای برخورد کند که دیگران متوجه شوند که این کودک نسبت به دیگران حس حسادت دارد و همیشه دوست دارد خودش را از دیگران برتر و متمایز بداند.

چندان به ادب و احترام اهمیت نمی دهد و گاهی پیش می شما در این کودک بی ادبی و بی احترامی را کاملاً مشاهده کنید و از اینکه به دیگران احترام بگذارد، برای او بسیار آزاردهنده است و به حرف های بزرگتر ها و یا دیگر کودکان هم اهمیت نمی دهد و ارتباط چشمی بسیار کم و اندکی با دیگران برقرار می و در هنگام صحبت کردن سعی می کند به اطراف نگاه کند، اما به فردی که با او صحبت می‌کند و هم کلام است ارتباط چشمی برقرار نمی کند.

این کودک دائماً اضطراب دارد و حرکاتی مانند اضطراب و استرس در رفتار و حرکات او قابل تشخیص است و چندان کودک خوشحالی نیست و دائما خود را با دیگر کودکان مقایسه می کند و همچنین هیچ کار بد و یا ناپسندی را برای خود قبول ندارد و حتی اگر کار بدی انجام می دهد آن را به گردن نمی گیرد و دائما تقصیر را به گردن دیگر کودکان و یا اطرافیان و حتی پدر و مادر می اندازد.

این کودکان خودشان را بیشتر از دیگران حتی از پدر و مادر دوست دارند و علاقه شخصی خودشان و حتی دیدن چهره خودشان در آینه برای آنها بسیار خوشایند است و از اینکه دائما مورد تشویق و تعریف قرار بگیرند راضی هستند، حتی اگر کارشان اشتباه باشد.

درمان کودک خودشیفته

درمان کودک خودشیفته خود را جدی بگیرید و اگر شما علائمی که در بالا عنوان کردیم را در کودک خود مشاهده کردید و متوجه شدید که یک کودک خودشیفته دارید بهتر است که هر چه سریعتر برای درمان اقدام کنید و یک پزشک ماهر و با تجربه در این مسیر شما را یاری می کند و با روش مختلفی می کودک را به موقع درمان نماید.

اولین روش رفتار درمانی شناختی می باشد. این روش به معنای شناختن مشکلات و الگوهای رفتاری کودک است که باعث می شود کودک دچار خودشیفتگی شود و اینکه چه عاملی باعث شده کودک دچار خودشیفتگی گردد و سپس اقدام به درمان می کنند.

روش دوم روان روانکاوانه است. این روش حالت دفاعی کودک را کنترل کرده و عملکرد ضعیف و تعاملی کودک با والدین و همسالان خود را پیشگیری می‌کند و به کودک کمک و یاری می کند تا بتواند ارتباط درست را با دیگران داشته باشد.

همچنین خانواده درمانی یکی از مهم ترین راهکارهای درمان کودکان خودشیفته می باشد و مورد قبول همه پزشکان و روان پزشکان است. اگر کودک خودشیفته دارید با کودکان به درستی ارتباط برقرار کرده و کمک کنید که کودک از طریق پدر و مادر و خواهر و برادر به درمان خودشیفتگی خود کمک کند، چرا که اگر به درستی و به موقع کودک خودشیفته درمان نشود به مرور زمان افسردگی، اضطراب و استرس در کودک به وجود می که نحوه درمان او را سخت‌تر می.

دلایل اختلال خودشیفتگی در کودکان

احتمال خودشیفتگی در کودکان پر احساس بسیار زیاد است و همچنین کودکانی که والدین سهل انگار دارند و جدایی والدین باعث ایجاد کودک خودشیفته می گردد. همچنین کودکانی که بیش از حد وابسته به والدین هستند زمینه به وجود آمدن بیماری در آنها بسیار زیاد است.

همچنین کودکی که اعتماد به نفس پایینی دارد و یا اینکه یک هنر و یک تبحر خاصی دارد و اگر دائم از او تعریف شود و یا او را تشویق کنید و بیش از حد او را به مقام و رتبه بالا ببرید، باعث ایجاد خودشیفتگی در کودک می شود.

کودکانی که دائماً در حال نوازش هستند و یا کودکی که والدین و اطرافیان او بیش از حد او را لوس می کنند و یا توجه بیش از حد به آنها می شود ممکن است دچار این اختلال شوند. همچنین ناهنجاری های ژنتیکی در برخی از کودکان و یا اینکه تحسین بیش از حد و توجه بیش از اندازه و یا کودکی که دائماً در کانون توجه قرار دارد ممکن است دچار این اختلال شود.

نحوهٔ برخورد با کودکان خودشیفته

خشونت و پرخاشگری می تواند کودک را از شما دور کند، پس سعی کنید خشونت و پرخاشگری آنها را کنترل کرده و یا خودتان هم در این زمینه از خشونت و پرخاشگری استفاده نکنید.

محکم باشید و در مقابل خواسته های بیجای او مقاومت از خود نشان بدهید. افراد خودشیفته روحیه حساسی دارند، سعی کنید از ایجاد صدمه به حالات روحی آنها جلوگیری کنید، همچنین به اعتماد به نفس آنها آسیب نرسانید. سعی کنید اعتماد به نفس بیش از حد آنها را کنترل کنید.

احساس حقارت در آنها به وجود نیاورید و همچنین به کودک خود بفهمانید که سعی دارید او را هم مانند دیگر اعضای خانواده دوست بدارید.

دائماً مکالمه داشته باشید و سعی کنید آن را از افکار بیهوده و یا استرس و اضطرابی که دائما با او درگیر است دور کنید.

سعی کنید کودک را به محیط های شلوغ و یا مکان هایی که کودکان دیگر در آنجا هستند ببرید تا بتواند به درستی با کودکان هم سن و سال خود ارتباط برقرار کرده و بتواند یک رابطه دوستانه برقرار کند. در کارهای خانه از او مشارکت بخواهید و سعی کنید از او بخواهید که دائماً در کارهایی مانند ظرف شستن یا غذا درست کردن و یا در تمیز کردن خانه به شما کمک کند.

مطالب مرتبط  تربیت جنسی را از چه سنی باید آغاز کنیم؟

معمولاً از ما سوال می شود “چه نوع فرزندپروری باعث می شود که  کودکانی با اختلال شخصیت خودشیفته بزرگ شوند؟” یا “آیا فرزندان والدین خودشیفته ،خود در معرض خطر ابتلا به خودشیفتگی قرار دارند؟”

اختلال شخصیت خودشیفتگی می تواند یکی از پیامدهای فرزندپروری نادرست باشد. همه کودکان خواستار تأیید و توجه از جانب  والدین خود هستند. کودکان با خانه خود سازگار می شوند و گاهی منطقی ترین و دردسترس ترین نوع سازگاری با برخی شرایط خانه ، خودشیفته شدن است.

در ادامه چندین سناریوی معمول وجود دارد که می تواند به خودشیفتگی کودکان منجر شود.

سناریو 1:ارزش های والدین

در این شرایط کودک در خانواده ای پرورش می یابد که بسیار رقابت زا است و فقط از طریق موفقیت می توان توجه و پاداش گرفت. یک یا هر دو والدینِ کودک، زیاده خواه هستند و توقعات غیرمعمول از او دارند. شعار خانواده این است: اگر نمی توانید بهترین باشید ، پس اصلا چرا تلاش میکنید؟!

دوست داشتن مشروط

فقط زمانی که در مسابقه اول می شوید ، در نمایشگاه علوم رتبه می آورید یا در نمایش مدرسه نقش ایفا میکنید ، به شما توجه می شود و مورد تحسین وتشویق قرار میگیرید. اگر این کار را نکنید ، ناامید خواهید شد. قرار است همه افراد خانواده منحصر به فرد و خاص باشند و بارها و بارها آن را ثابت کنند. هر چقدر هم که به موفقیت برسید ، فشار هرگز از بین نمی رود. همانطور که فردی تعریف میکرد: “هنگامی که من با کارنامه تمام A به خانه آمدم ، پدرم از من پرسید که آیا کسی A + دارد.”

کودکان در این خانواده ها احساس بی قید و شرط دوست داشته شدن، نمیکنند. از فعالیتی که  آن ها را به مقام و منزلتی نرساند،نمی توانند لذت ببرند. والدین این کودکان به جای حمایت از فعالیت های مورد علاقه شان، فقط برای کسب موفقیت های بزرگ از آن ها حمایت میکنند.

برای آن ها مهم است که فرزند چقدر میتواند شأن و منزلت خانواده را به همگان نشان دهد و افتخارآفرین باشد!

کودکانی که در خانه های این چنینی بزرگ می شوند، تنها در صورت موفقیت و شناخته شدن به عنوان “بهترین” فرد ،احساس امنیت و ارزش می کنند.دوست داشته شدن مشروط در دوران کودکی و ارزیابی بیش از حد توسط والدین باعث می شود الگوی مادام العمر تعقیبِ موفقیت و اشتباه گرفتن آن با خوشبختی در کودک ایجاد شود.

سناریو 2: والدین خودشیفته ی بی ارزش

در این سناریو ، والدینی بسیار سلطه گر و کم ارزش وجود دارد که همیشه کودک را تحقیر میکنند.

والدین به طور کلی تحریک پذیر هستند ، به راحتی عصبانی می شوند و انتظارات غیرواقعی زیادی دارند. اگر دو یا چند فرزند وجود داشته باشد ، والدین یکی را تحسین می کند و دیگران را می کوبد. “بچه خوب” می تواند به سرعت تبدیل به “بچه بد” شود وناگهان جای بچه ها باهم عوض می شود!

هیچ کس در خانواده احساس امنیت نمی کند و همه ی وقت خود را صرف تلاش برای آرام کردن والدِ در حال انفجار می کنند.کودکانی که در این خانه ها بزرگ می شوند احساس عصبانیت ، تحقیر و ناکافی بودن می کنند.

آن ها احتمالاً به چند روش مختلف در برابر وضعیت کودکیِ خود واکنش نشان می دهند:

1-کودک شکست خورده

برخی از این کودکان به راحتی تسلیم می شوند و شکست را می پذیرند. در سال های نوجوانی ، پس از سال هایی که به آن ها گفته میشد که  بی ارزش هستند ، ممکن است به خودسرزنشی و تنفراز خود که ناشی از افسردگی است،مبتلا شوند. سپس برای فرار از شرم درونی خود ، ممکن است سعی کنند دست به رفتارهای تکانشی و مصرف مواد بزنند . برخی معتاد به الکل و مواد مخدر می شوند و برخی دیگر روزهای خود را در اینترنت می گذرانند. آنها هرگز به توان بالقوه ی خود نمی رسند زیرا متقاعد شده اند كه هیچ ارزش و توانایی ای ندارند.

2-کودک سرکش

این کودکان آشکارا پیام والدین مبنی بر “بازنده” بودنشان  را رد می کنند. در عوض ، آن ها زندگی خود را صرف این می کنند که به خود ، دنیا و پدر یا مادر بی ارزش ثابت کنند که منحصربه فرد هستند و والدینشان اشتباه می کنند. آن ها از هر راهی که بتوانند به دنبال موفقیت هستند. اثبات خاص بودن آنها به یک مأموریت مادام العمر تبدیل می شود ، در حالی که در پشت این ژست ها همیشه صدای خشنِ درونی وجود دارد که از هر اشتباه آن ها انتقاد می کند، مهم نیست که چقدر کوچک باشد!

3-کودک عصبانی

این کودکان از پدر یا مادر بی ارزش خشمگین می شوند. هرکسی که به هر طریقی پدر و مادرشان را به آن ها یادآوری کند ، هدف عصبانیت وی قرار می گیرد. آنها بعضی اوقات خود به خودشیفتگان سمی یا بدخیم تبدیل می شوند.دستاورد و موفقیت برای آن ها کافی نیست،متاسفانه آن ها به نابودی علاقه دارند.

سناریو 3:کودک طلایی

این والدین معمولاً خودشیفته هایی هستند که آن طور که باید  کانون توجه قرار نگرفته بودند،در عوض ، آن ها در مورد فرزند فوق العاده با استعداد خود لاف می زنند. اغلب اوقات کودکان با استعداد و شایسته ستایش هستند ، اما این والدین در مورد این ویژگی ها بیش از حد اغراق میکنند. این نوع ایده آل سازی بیش از حد کودک به عنوان فردی بی عیب و نقص و منحصر به فرد می تواند منجر به ایجاد خودشیفتگی در کودک شود.

ادراک نقص و شرم

وقتی والدین فرزندان خود را تبدیل به موجودات ایده آل و بی نقص می کنند ، ممکن است فرزندان با مشاهده نقصی در خود شرمنده شوند.درنتیجه می تواند آن ها را به تلاش برای رسیدن به کمال و اثبات بی عیب و نقص بودن و ایده آل سازی سوق دهد.

متوقف شدن رشد خودِ واقعی

در این فرایند ، کودک ممکن است ارتباط با خود با واقعی اش را از دست بدهد. آن ها به جای جست و جوی اینکه واقعاً چه کسانی هستند و علایق و استعدادهای واقعیشان چیست ، کاملاً از مسیر اصلی خارج می شوند و وقتشان را صرف انجام کارهایی می کنند که در آن مهارت دارند و فکر می کنند اینگونه می توانند رضایت والدینشان  را جلب کنند.

در نتیجه ی ایده آل گراییِ زیاد والدین ،کودک به دیگاهی نامتعادل نسبت به خودش می رسد. وقتی این اتفاق می افتد ، کودک هر نقصی را غیرقابل قبول می داند و تلاش می کند تا کامل به نظر برسد.

البته گاهی اوقات ، این کودکان در برابر نقش خود به عنوان “کودک طلایی” مقاومت می کنند ، خودشیفته نمی شوند و از تعریف و تمجیدهای بیش از حدی که دریافت می کنند ، خجالت می کشند. آن ها با نقشی که ازشان خواسته می شود در خانواده بازی کنند، احساس ناراحتی می کنند و در نهایت نقشی که والدین انتظار دارند را برآورده نمیکنند.

 سناریو 4:تحسین گرِ خودشیفتگی والدین

برخی از کودکان در یک خانواده خودشیفته ای بزرگ می شوند که در آنجا والدی وجود دارد که تنها به شرطی به کودک پاداش و توجه میدهند که او والدینِ خودشیفته اش را تحسین کرده و مطیع او باشد.

این کودکان باید بدون کوچک ترین انتقاد از والدین خود و بدون هیچ گونه تلاشی برای برتری و رسیدن به موفقیت والدین ، عظمت بی نهایت  والدینِ خودشیفته شان  را بپرستند!

متاسفانه این یک روش عالی برای ایجاد خودشیفتگان مخفی است.در بزرگسالی هم این کودکان خواهان قرار گرفتن در مرکز امور هستند و از دیگران توقع دارند توانمندی های بی نهایتشان را بی و چون و چرا تحسین کنند.

آن ها به خوبی با این نقش سازگار می شوند و زندگی شغلی و شخصی خود را تنها با این هدف دنبال میکنند که مانند بچگی خود،دیگران هم بی چون و چرا تحسین گرِ خودشیفتگی های بی پایانشان باشند!

امیدوارم متوجه شده باشید که چرا در بعضی از خانه ها ، خودشیفتگی تنها راه حل ممکن است.

3/5 :2 رای

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *