هدف از آموزش خود مراقبتی (آموزش جلوگیری از سوءاستفاده جنسی)، آموزش انواع مهارت ها به کودکان و بالا بردن سطح آگاهی آنها در این خصوص میباشد که باعث میشود کودکان در این دوران کمترمورد سوءاستفاده قرار گیرند و قربانی این امر شوند.در ادامه به معرفی کتاب داستان هایی با موضوع مهارت های خودمراقبتی کودک می پردازیم:
1-من با هرکسی نمیروم – داستانی درباره روش برخورد با غریبه و آشنا – مجموعه مهارتهای خودمراقبتی
توضیحات: «من با هرکسی نمیروم» یکی از کتابهای مجموعه «مهارتهای خودمراقبتی» است. سوءاستفاده از کودکان معمولاً از طرف افرادی اتفاق میافتد که کودک آنها را میشناسد. برای همین مهم است که کودکان یاد بگیرند فقط با کسانی بروند که پدر و مادرشان به آنها اجازه داده است و در مورد کسانی که میشناسد هم احتیاط کنند.
قسمتی از کتاب: لو منتظر است که دنبالش بیایند. او تنها جلوی مهدکودک ایستاده است. همان موقع خانم اشمیت به او نزدیک میشود و میگوید: سلام لو، بیا برویم، من میبرمت خانه. خانم اشمیت در محله آنها زندگی میکند. اما اسم کوچک او چیست؟ موهایش قرمز است یا آنها را رنگ میکند؟ لو همه چیز را درباره او نمیداند. برای همین میگوید: من شما را نمیشناسم. نمیتوانم با شما بیایم. تازه مامانم گفته باید منتظر بمانم.
2-من که گم نمی شوم – راهکارهای لازم هنگام گم شدن – مجموعه مهارتهای خودمراقبتی
تصور گم شدن کودکان، هم برای کودکان و هم برای والدین مثل کابوس است. وقتی گم میشوم یا راه را اشتباه میروم چهکار باید بکنم؟ به چه کسی میتوانم اطمینان کنم؟ کتاب«من که گم نمی شوم – راهکارهای لازم هنگام گم شدن» راهکارهایی به کودکان و والدین آموزش میدهد که در هنگام گم شدن بچهها بهترین عملکرد را داشته باشند.
قسمتی از کتاب: و و مامان به شهر میروند. مامان میخواهد نان بخرد. لو هم میخواهد موز و جوراب راهراه قرمز و سفید بخرد. او جوراب را همین امروز لازم دارد. امروز بازار خیلی شلوغ است. مامان میگوید: امیدوارم در این شلوغی مرا گم نکنی.
لو میگوید: من که گم نمی شوم.راه خیلی باریک است. لو فقط پاهای آدمها را میبیند.او شانس آورده که مامان پالتوی قرمزش را پوشیده آنقدر خوب دیده میشود که امکان ندارد او را گم کند. اما…
3-من میتوانم قوی باشم – داستانی برای اعتمادبهنفس و مقابله با قلدری – مجموعه مهارتهای خودمراقبتی
«لطفا بگذارید رد شوم» کیم جرات نمیکند به راهش ادامه دهد. گریت و فریتس، دوتا از بچههای مهد کودک راه او را میبندند، او را هل میدهند و میخواهند کولهپشتی جدیدش را بگیرند. کیم میخواهد با صدای بلند کمک بخواهد و از خود دفاع کند، اما نمیتواند و از ترس فقط روی زمین چمباتمه میزند.
در کتاب «من می توانم قوی باشم – داستانی برای اعتماد به نفس و مقابله با قلدری» کیم یاد میگیرد که منحصربهفرد است و میتواند به تواناییهایش افتخار کند چون داشتن اعتمادبهنفس و شجاعت همیشه ساده نیست. این باعث میشود او قوی شود؛ آنقدر قوی که گریت و فریتس دیگر نتوانند آسیبی به او برسانند.
4-من می توانم با صدای بلند بگویم نه – داستان هایی برای تمرین نه گفتن – مجموعه مهارتهای خودمراقبتی
قسمتی از کتاب: موقعیتهایی پیش میآید که احساس بدی به لئا دست میدهد: وقتی یان او را در زمین بازی عصبانی میکند، وقتی خانم دایشمان، همسایه، میخواهد او را بغل کند یا وقتی عمو مایر میخواهد او را روی زانویش بنشاند. خب لئا باید چهکار کند؟ لئا محکم میایستد و با صدای بلند و با اعتمادبهنفس میگوید «نه». برای همین وقتی مرد غریبه سعی میکند لئا را با خود ببرد او جواب درست را میداند. لئا با صدای بلند میگوید: نه، من نمیآیم.
5-به من دست نزن – داستانی برای شناخت حد و مرزها – مجموعه مهارتهای خودمراقبتی
هدف کتاب «به من دست نزن – داستانی برای شناخت حد و مرزها» تقویت اعتمادبهنفس در کودکان است تا آنها بتوانند در موقعیتهای آسیبزا مانند موقعیتی که برای یوناس اتفاق میافتد، آگاهانه «نه» بگویند، سر و صدا کنند و برای کمکگرفتن فریاد بزنند. پیش از هرچیز کودکان باید بتوانند بیپرده و بدون خجالت با پدر و مادرشان درمورد چنین موقعیتهایی حرف بزنند.
قسمتی از کتاب: به نظر یوناس کلاس شنا اصلا خوش نمیگذرد، چون هنوز نمیتوانند خوب شنا کند. وقتی قلدر کلاس او را زیر آب میکشد، او جیم میشود و کمی در رختکن پرسه میزند. آنجا پسر بزرگتری را میبیند که به او پاستیل تعارف میکند و با او با مهربانی حرف میزند. یوناس افتخار میکند که یک بزرگتر به او توجه کرده اما پسر بزرگ کمکم یوناس را تحت فشار قرار میدهد و او احساس خطر میکند.
6-بدن من مال منه!
«بدن من مال منه» کتابی است در مورد آموزش خود مراقبتی به کودکان.
بیشتر اوقات دوست داری تو را بغل کنند یا ببوسند، اما وقتی نمیخواهی کسی به تو دست بزند، باید بگویی نه! و هیچ اشکالی هم ندارد چون بدن تو مال خودت است.
کودکانی که از سن خیلی پایین میآموزند که بدنشان به خودشان تعلق دارد و حق دارند هر گونه لمس ناخواسته را رد کنند، در میابند که ناتوان نیستند. در این کتاب کودکی به نام کلارا از تجربه خودش در ارتباط با بدنش میگوید. از حسهایش که وقتی کنار دیگران مینشیند و این حسها میتواند متفاوت باشد. مثلاً وقتی روی پای مامان بزرگ مینشیند حس نزدیکی و خوبی دارد.
لمس کردن دیگران و نزدیک بودن به آنها کار خوبی است اما کودک خودش باید بگوید که چه کسی به او میتواند نزدیک شود یا او را ببوسد یا بغل کند. ممکن است گاهی او دوست نداشته باشد و بزرگترها باید به این خواسته احترام بگذارند.اما اگر کسی به خواسته کودک توجه نکرد او باید چه کار کند؟
قسمتی از کتاب: من کلارا هستم و چیزی دارم و چیزی دارم که فقط مال خودم است: بدنم! بدنم فقط مال من است! وقتی خیلی کوچک بودم، بدنم اصلا شبیه الان نبود. اما من بزرگتر و بزرگتر میشوم و بدنم پابهپای من تغییر میکند.
7-نه، یعنی نه
«نه، یعنی نه» کتابی است در مورد آموزش حق دفاع و حفاظت از بدن کودک.برای تربیت کودکان موفق باید از ابتدا به آنها بیاموزیم که حق دارند در مقابل قلدری، سوء استفاده، خشونت و هر آنچه موجب ناراحتی آنها میشود، مقاوت کنند و نه بگویند.با مطالعه این کتاب کودکان با روشهای مختلف «نه» گفتن آشنا میشوند و میآموزند که مخالفت در مواردی خاص نه بیاحترامی به بزرگترها بلکه حق مسلم آنهاست.
وقتی خاله جینی بخواهد بوسم کند و من دوست نداشته باشم… نه یعنی نه!
من حق دارم تصمیم بگیرم او را ببوسم یا با او دست بدهم، اما اگر نخواهم… نه یعنی نه!
در انتهای کتاب هم سوالاتی برای گفتوگو بیشتر برای والدین، پرستاران و مربیان نوشته شدهاست.
قسمتی از کتاب: وقتی خاله جینی بخواهد بوسم کند و من دوست نداشته باشم… نه یعنی نه!
من حق دارم تصمیم بگیرم که او را ببوسم یا با دست بدهم، اما اگر نخواهم… نه یعنی نه!
8-رازهایی که نباید مخفی کرد
«رازهایی که نباید مخفی کرد» در مورد شوالیه کوچک و شجاعی است که با مادرش زندگی میکرد. آنها زندگی فقیرانهای داشتند و مادرش هر روز در بزرگترین قلعه آن سرزمین یعنی قلعه عالیجناب هنری کار میکرد. چون شوالیه کوچک بود هر روز پیش عالیجناب هنری میماند تا مادرش کارهایش تمام شود. عالیجناب هنری رفتار صمیمانهای با شوالیه داشت و آنها هر روز باهم بازی میکردند. اما بعضی از روزها شوالیه از رفتار عالیجناب هنری ناراحت میشد او شوخیهای بدی میکرد و بدن شوالیه را قلقلک میداد و وقتی که شوالیه از او درخواست میکرد بس کند او توجه نمیکرد. تا اینکه شوالیه به مادرش گفت دیگر نمیخواهد پیش عالیجناب هنری برود. اما نتوانست این راز را برای مادرش بگوید تا اینکه …
اگر شما جای شوالیه کوچک بودید چه میکردی؟
به چه کسی اعتماد میکردید و این راز را میگفتید؟
به نظر شما آیا همه رازها باید مخفی بماند؟
9-دیگر سکوت نمیکنم!
کلاس ۲۰۴ در کتاب «دیگر سکوت نمی کنم» معلمی دارد به خانم سالوادور. او بسیار مراقب بچهها است و حتی نمیگذارد آنها به یکدیگر ناسزا بگویند یا با هم بدرفتاری کنند. خانم سالوادور قانونهای خودش را برای کلاساش دارد. این کارهای او، به رژینا یکی از شاگردان کلاس آرامش میدهد. رژینا رازی دارد که به هیچکس نگفته حتی مادرش. او کم حرف است و دوست دارد بیشتر وقتاش را در مدرسه بگذارند. یک روز خانم سالوادور با رژینا و مادرش صحبت میکند و کم کم متوجه راز رژینا میشود. خانم سالوادور برای همه بچهها درباره جاهای خصوصی بدنشان میگوید و محافظت در برابر غریبهها. یک روز رژینا پیش خانم سالوادور می آیند و از رازش میگوید. خانم معلم به او کمک میکند تا بتواند به ناراحتیهایاش غلبه کند.
قسمتی از کتاب: خانم سالوادور یک روز در کلاس با شاگردانش دربارهی غریبهها و لمس اجباری صحبت میکند، تمام مدت کلاس، رژینا به رازش فکر میکند؛ به رازی که حتی مادرش از آن بیخبر است. آیا خانم سالوادور، میتواند به رژینا کمک کند؟
10-بدن تو مال خودته!
«بدن تو مال خودته!» کتابی است در مورد آموزش خودمراقبتی به کودکان.
بیشتر اوقات دوست داری تو را بغل کنند یا ببوسند، اما وقتی نمیخواهی کسی به تو دست بزند، باید بگویی نه! و هیچ اشکالی هم ندارد چون بدن تو مال خودت است.
کودکانی که از سن خیلی پایین میآموزند که بدنشان به خودشان تعلق دارد و حق دارند هر گونه لمس ناخواسته را رد کنند، در میابند که ناتوان نیستند. در این کتاب کودک با چند ایده ساده به زبانی گویا آشنا میشود که بدنش مال خودش است و حق دارد که نگذارد کسی به بدنش دست بزند.
کورنیلیا اسپل من، روانشناس است و به زبانی ساده و اطمینان بخش میگوید که کودکان اجازه دارند آغوش و بوسههای دوستانه را، حتا از سوی کسی که عاشقش هستند، محدود کنند و همچنان با او دوست بمانند.
قسمتی از کتاب: خیلی وقتها دوست داری بغلت کنند. بغل شدن یا بوسیده شدن حس خوبی دارد. میگویی: «این کار را دوست دارم!» تو هم طرف مقابل را بغل میکنی و او را میبوسی…
11-لمس خوب، لمس بد
کتاب «لمس خوب، لمس بد» کتابی غیرداستانی در حوزهی «فرزند پروری و ارتباط اجتماعی» است که با واقعنگری و هوشیاری نشان میدهد مسئلهی پیشگیری از سوءاستفادههای جنسی چگونه با کودکان مطرح شود.
«لمس خوب، لمس بد» پیش از هر چیز با ظرافت، بر اهمیت گفتگو میان مادر و فرزند تاکید دارد: «شبها وقتی مادر جیمی او را به رختخواب میبرد، همیشه مدتی را با هم حرف میزنند. آنها در مورد چیزهای جالب، چیزهای مسخره و مسائل جدی حرف میزنند.» و از این طریق به نرمی و آهستگی موضوع را شرح و بسط میدهد.
مادر طی گفتگو محبتش را به کودک ابراز میکند و با بهرهگیری از بازی و شیطنتی نظیر قلقلکدادن و طرح پرسش به کودک تاکید میکند که تماس با بدن او تنها زمانی صحیح و جایز است که او بخواهد:جیمی دوباره خندید: «بس کن مامان. بس کن» مامان گفت: «باشه. وقتی میگویی بسه، من همیشه به حرفت گوش میکنم. درسته؟»
با این مقدمهی ملایم، کودک آمادهی شنیدن میشود. در نتیجه مادر بازی را تمام میکند و با جدیتر شدن فضا را برای طرح مسئلهای مهم آماده میکند. در ادامه با استفاده از داستانگویی، یادآوری خاطرات، طرح پرسش و پاسخ، بهرسمیت شناختن احساسات کودک و تقویت مهارت نه گفتن او را در زمینهی مراقبت از خود در برابر سوءاستفادههای جنسی آگاه و هوشیار میکند.