کودک در سالهای آغازین زندگی خود هیچ درک و شناختی نسبت به خوب و بد رفتار و اخلاق ندارد و عنصر اخلاقی در کودک امری تدریجی است که طی فرایند رشد کودک، علاوه بر رشد تواناییهای مادرزادی، بهوسیلۀ یادگیری و تجربه بهدست میآید.
در راستای آموزش و یادگیری و همچنین کسب تجربۀ کودکان و آماده شدن آنها برای زندگی اجتماعی، والدین نقش بهسزایی دارند؛ زیرا در سالهای ابتدایی زندگی، شخصیت شخص شکل میگیرد، از اینرو آموزش اخلاق به کودکان در سنین پایین امری مهم تلقی میشود و از آنجا که خانواده اولین کانون پرورش کودک محسوب میشود، نقش مهمی در این باره میتواند ایفا کند.
داشتن فرزندانی با اخلاق، آرزوی همه والدین است؛ زیرا فرد بااخلاق برای خود و جامعهاش شخص مفیدتری خواهد بود و قطعاً فرزندِ بااخلاق، باعث سربلندی و افتخار والدین خود میشود.
اما باید بدانیم چطور میتوان کودکان اخلاقمداری را تربیت کرد؟ و از چه زمانی میتوان به کودک مسائل اخلاقی را آموخت؟
ویژگیهای کودک
اولین قدم برای آموزش به کودکان، توجه به ویژگیهای سنی کودک است. در اینباره مطالعۀ مطالب روانشناختی کودک و نیز مشاوره گرفتن از پزشکان و روانشناسان کودک امر مفیدی میتواند باشد. در اینجا اشارۀ کلی به مسئلۀ تجربه و یادگیری می باشد و نکات مهمی را در این باره مطرح خواهیم نمود.
شاید تصور شود که در سالهای آغازین، تفهیم مسائل اخلاقی به کودک کار سادهای نباشد، اما آموزش مسائل اخلاقی از سن شش سالگی امکانپذیر است.
بهعبارتی تفهیم خوب و بد مسائل در سنین آغازین امر دشواری است و کودک نمیتواند مسائل اخلاقی و انتخاب عملکرد اخلاقی را بفهمد. پس در سنین قبل از شش سالگی مسلم است که کودک فقط از طریق تجربه میتواند ادب و اخلاق را بیاموزد و پس از شش سالگی به تدریج والدین میتوانند به کودک خود مسائل اخلاقی را آموزش دهند.
بنابراین والدین در سنین پایینتر فرزند خود، باید دقت زیادی بر رفتار و عملکرد خود داشته باشند.
اولین کانون پرورش کودکان، خانوادهها هستند. در رابطه با آموزش اخلاقی از سوی والدین به کودکان، مهمترین نکته، شناخت باور و عقاید اخلاقی خود است (رو راستی)؛ یعنی اگر خودشان به بعضی ارزشها باور دارند ولی عمل نمیکنند، نمیتوانند انتظار داشته باشند که کودکانشان به این ارزشها پایبند بوده و بدانها عمل کنند.
باید دانست که کودک آینۀ پدر و مادر خود است و تحت تأثیر رفتار والدین خود نسبت به همدیگر، خود و دیگران قرار میگیرد.در واقع والدین الگوهای کودک به ویژه در سنین آغاز زندگی محسوب میشوند و به طور قابل ملاحظه ای میتوان انعکاس رفتار آنها را در رفتار کودک مشاهده کرد.
احترام گذاشتن و حفظ ادب نسبت به همدیگر و دیگران، ادب اجتماعی، کنترل خشم و دیگر دوستی و … رفتاری است که در سنین آغازین، در رفتار و عملکرد کودکان منعکس میشود. همانطور که گفته شد زمانی که کودک بهتدریج رشد میکند و به سن حدود شش سالگی میرسد، میتواند به طور تدریجی درک بهتری نسبت به مسائل اخلاقی پیدا کند و والدین در این زمان میتوانند به آموزش کودک بپردازند.
والدین باید بدانند که در بحث تربیت و آموزش اخلاق به کودک هرگز کودک را مجبور به انجام عمل اخلاقی نکنند.اجبار و تنبیه دو عملی است که شاید در کوتاه مدت تأثیر در رفتار کودک بگذارد، اما اول آنکه کودک بدون رغبت و از روی ترس این عمل را انجام میدهد و از سوی دیگر کودک به دلیل رفتار والدین ممکن است،
از آن عمل منزجر شود. ضمن آنکه اجبار و تنبیه، شخصیت و درون کودک را تخریب میکند و در سلامت کودک تأثیر منفی به جای میگذارد. در حالیکه باید کودک بهطور عملی اخلاق را یاد بگیرد و رفتار برای او امری درونی و اخلاق در ذهن و وجود او نهادینه شود و با انجام رفتار و اعمال اخلاقی احساس لذت و آرامش کند.
بعضی نکات و روشهایی که برای آموزش مسائل اخلاقی به کودک موثر است:
1- در رابطه با فضایل اخلاقی، فیلمها و داستانهای اخلاقی مناسب برای کودک خود بگذارید و یا تعریف کنید و در آخر در مورد نتایج اخلاقی آنها با کودک صحبت کنید و نظر او را بپرسید و در بعضی موارد نظر او را اصلاح کنید. فیلمهایی در حیطۀ مسائلی مثل مهرورزی و همدلی با دیگران و عدالت و انصاف و نظیر آنها میتواند بسیار مفید باشد.
2- کودک را در موضع داوری قرار دهید و بخواهید که گاهی قضاوت داشته باشد و اگر دیدید که کودک بین عمل خوب و بد، انتخاب صحیحی ندارد. ارزشهای اخلاقی و فایده آنها را در زندگی جمعی بشر به او بگویید.
3- به کودک خود نکات اخلاقی بزرگان دین و فرهنگ را بگویید و به او یاد دهید که «هر چه برای خود میپسندد، برای دیگران بپسندد و هر چه برای خود نمیپسندد، برای دیگران نیز نپسندد»؛ چنانکه چنین آموزهای را در قول امام علی(ع)، عیسی مسیح(ع) و کنفوسیوس میتوان مشاهده کرد.
4- به کودک خود احترام به دیگران و حقوق و ارزشها و عقاید دیگران را بیاموزید و بهطور عملی در مقابل آنها چنین رفتاری را رعایت کنید و در قالب داستان و تجربیات خود با کودک خود این مسائل را در میان بگذارید و از فایدۀ آن نکاتی را به فرزند خود بیاموزید. گفتگو با کودک علاوه بر آنکه به کودک احساس عزت نفس و شخصیت میدهد، میتواند زمانی برای یادگیری و آموزش او باشد.
5- کودک خود را با دیگران مقایسه نکنید و از او چیزهایی خارج از توانش نخواهید؛ این امر نه تنها اعتمادبنفس او را از بین میبرد، بلکه ممکن است باعث ایجاد عقدۀ حقارت و حسادت او نسبت به دیگران شود. کودک باید بیاموزد که شخص منحصر بفردی است و زندگی او نیز منحصر به خود اوست.
6- تنبیه کردن کودک یکی از اموری است که کودک را وادار به پنهان کاری و دروغگویی میکند. به کودک خود بیاموزید که «زیباترین ارزش اخلاقی صداقت و راستی است»؛ و هر وقت کودکتان حقیقت امر و فعلی را گفت، او را سرزنش و تنبیه نکنید! چون دروغ ناشی از ترس است و تنبیه از مسائلی است که کودک را دچار ترس و اضطراب میکند. همینطور به او بیاموزید که با صداقت میتوان مورد اعتماد بود و اعتماد دیگران را جلب کرد.
7- انجام کارهای خیر، مانند کمک به موسسات خیریه و سالمندان و کودکان بیسرپرست و … در این موارد کودک را همراه خود به این مراکز برده و از او بخواهید که او هم همراه شما در این کمک سهیم باشد و به جای رفتاری از روی ترحم در موقع کارهای خیر، رفتاری از سر مهر و احساس همدلی به دیگران داشته باشید، تا او بتواند بُعد اخلاقی آن را به خوبی ملاحظه کند.
8- به کودک بیاموزید که شکرگذار باشد و نسبت به زندگی، والدین و هر کسی که برای او کاری را انجام میدهد، قدردان بوده و تشکر زبانی و عملی را نشان دهد و در مقابل اگر کار اشتباهی نیز انجام داد عذرخواهی را بیاموزد و آن را بهطور زبانی و رفتاری به دیگران ابراز کند.
9- به کودک بیاموزید که اخلاق بحثی عملی است. داشتن تفکر و شناخت خوب و بد کفایت نمیکند. بلکه انتخاب رفتار و عمل خوب اصل اخلاق است.
10- به کودک بیاموزید که او مسئول اعمال و رفتار خود است. مسئولیت پذیر بودن به جای آنکه همیشه به دنبال یک مقصر خارجی و توجیه برای رفتار و اعمال خود باشداهمیت دارد.
کلام آخر
در آخر والدین نباید فراموش کنند که اگر کودکشان امروز رفتار اشتباهی نسبت به دیگران داشته باشد، روزی فرا میرسد که چنین رفتاری از آنجا که در وجود او ملکه شده، چه بسا نسبت به والدین خود نیز چنین رفتاری را خواهد داشت. بنابراین والدین با دقت و توجه و وقت گذاشتن برای اخلاقی بار آوردن فرزند خود می توانند برای آیندۀ خود، فرزند و جامعهشان تأثیرگذار باشند.